جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

بر آستان جانان

Trivia

  دوش دل در هوس نرگس جانانم بود و آسمان را غمی از دیده گریانم بود دل که میخواند پیاپی غزل ترک شراب در خم اندر خم میخانه جانانم بود       قند و نباتم همه حرکات..از مژه بر هم زدنت تا خندیدن و خوابیدنت واسه من خواستنی و قشنگه... اما برخی کارهایی که می کنی ..ظریف و ریزه...وقتی انجامشون می دی..بابا جلال..من..بابا بزرگ و خاله مهتاب غش می کنیم واست........   عاشق اینم که : وقتی شیر می خوری با دست چپت پای چپت را می گیری......   عاشق اینم که : وقتی بغلت می کنیم پاهاتو تکون می دی..انگار با پاهات حرکت پروانه می زنی...   عاشق اینم که : وقتی ...
29 ارديبهشت 1392

جانان خانم..دختر زرنگ من

  بغیر از جان که بر پیکان جانان میدهد پاسخ  که بر این تیر عاشق با دل و جان میدهد پاسخ  تمیز حق و باطل عاقل از مجنون نمیخواهد  که آن دلداده ی لیلی ز جانان میدهد پاسخ       ...
29 ارديبهشت 1392

دست کوچولو،پا کوچولو،پوست تنت عین هلو

            و اما من  بدستان زیبای تو  و پاهاي قشنگت  و چهره پر لبخندت  فکر می کنم  و بر این همه زیبائی لبخند می زنم ...   بارونم،خانموم،جانانم  الهی مامان فدای این دست و پای کپل و خوش تراشت بشه.الان که دارم این پست را ارسال می کنم  تو در هفته دوم هفت ماهگی هستی و به غایت زیبا،دلربا و جذاب شدی...یک دندون در 23 آبان در  آوردی و تلاش می کنی حرف بزنی...تازه قهرمان هم هستی...یاد گرفتی دستت را به چیزی بگیری بلند بشی روی پاهای کشیده و قشنگت بایستی....  الهی مامان دورت بگرده..از خودت صدا در...
29 ارديبهشت 1392

موش موشکی!!!!!!!!!!!

    به جز تو در همه عالم دگر دلبر نمی‌بینم به جز تو در همه گیتی دگر جانان نمی‌دانم به جز غوغای عشق تو ، درون دل نمی‌یابم به جز سودای وصل تو ، میان جان نمی‌دانم گندم من،شبنم من، جانان من فدات بشم شاهزاده خانم،این عکسها مال موقعی است که تو یاد گرفته بودی کامل بغلتی و همین کارو توی گهواره می کردی... یک دفعه،ناغافل می چرخیدی و سرت را از گهواره می آوردی بیرون..البته الان هم که هفته دوم 7 ماهگی هستی هم هنوز همین کارو می کنی.. مثلا تازه خوابوندیمت..نصف شبی می بینیم یک صدای  ظریف و پر از ناز می آید..نگاه می کنیم می بینیم ای دل غافل سر خوشگلتو آور...
29 ارديبهشت 1392

سرو سهی

    نازم ای سرو سهی قامت رعنای ترا بندۀ خاص شوم نرگس شهلای ترا زنده باشی که به ما شيوۀ ياری داري حق کند در دل من بيش تمنای ترا غزل،قصیده ام،جانانم شما چهارشنبه دوم آذرماه سال یک هزار و سیصد و نود یاد گرفتی دستت را به چیزی بگیری و بلند بشی...فدای اون قامتت بشه مادر... اما تو خوشگل خانم اینقدر شیطونی که وقتی می ذاریمت توی گهواره هم بلند می شه می ایستی...بلا خانوم..... اینقده دسوت دارم مامانی....که نهایت و کرانی  نداره ...
29 ارديبهشت 1392

karate kid

    گفته بود که :"چرا محو تماشای منی؟" و آنچنان مات،که یکدم مژه بر هم نزنی!" مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی آسمانم،آستاره ام،جانانم  الهی دورت بگردم،بابایت تصمیم گرفته تو را بفرسته معبد شائولین تو چین که اونجا ورزشهای رزمی یاد بگیری..(اااااا..چرا می خندی قند و نبات؟..چرا می خندی دم بریده..؟) آخه بابایی حق داره..ببین چه فیگورایی گرفتی..مثل این رزمی کارها..مثل بروس لی...آخه فدات بشم بروس لی مامان..قربونت برم..جکی چان مامانی..... وقتی ذوق می کنی..یا می خواهی خوشحالتو نشون بدی اینجوری دست و پا می زنی... یک روز کمی سرماخورده ...
29 ارديبهشت 1392

از نوک مژگان می زنی....از نوک مژگان می زنی...تیرم چند....تیرم چند

                نگاه تو.....نگاه زندگیست نگاه تو.....نگاه تازگیست نگاه تو ....پر ز آشنایی های دیرین است نگاه تو.....مرهم زخم های شیرین است نگاه تو.....مقصد هر مرغ مهاجر است نگاه تو..... نگاه تو.....   دلربا،کهربا،جانا مامانی عاشق چشمهاته..دیوونه نگاهته... وقتی صدات می کنم و سرتو برمی گردونی طرفم...و می خندی....چشمات لبریز شادی... نگاهت پر از عشوه و نازه... وقتی می خواهی بغلت کنم و الکی الکی نق می زنی...نگاهت پر از خواهشه...پر از نیازه و منم عاشق اینم که نازت را بکشم..... خیلی خی...
29 ارديبهشت 1392

خنده هات جنس بلور،خنده هات عین طلا

        تو بخند تا من بخندم  در به رو غما ببندم  تو بخند دلبرک من خنده هاتو می پسندم  تو بخند عشوه بسه خنده ی تو نفسه  تو بخند بشکن غمو  که واسه من قفسه  من با تو جون میگیرم  بی تو آسون میمیرم  اگه با من نباشی  توی غصه اسیرم طلا خانوم،نبات خانوم،حنا خانوم..جانانم مامانی فدای خنده هات بشه....اینقدر که تو خوش خنده و خوش اخلاقی...خوشگل هم که هستی و حسابی تو دل همه خودتو جا کردی... وقتی خوابی و چشماتو یک لحظه باز میکنی و می بینی یکی بالا سرت ایستاده با همون حالت خواب آلود لبخند می...
29 ارديبهشت 1392